سيد محمد خاتمي پس از جنجال هاي بسياري كه در مورد كانديداتوري وي در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري در ايران برپا شده، بالاخره از پيش شرط هاي خود براي حضور در عرصه انتخابات سخن گفت كه عبارتند از:

1- تفاهم با ملت بر سر خواسته ها

2- امكان تحقق برنامه ها

اگرچه اين دو پيش شرط در ظاهر بسيار منطقي به نظر مي رسند اما به لحاظ سياسي فاقد بار معنايي هستند چراكه اولا بايد پرسيد كه منظور ايشان از "ملت" چيست؟ ثانيا چگونه امكان تفاهم با ملت به وجود مي آيد؟ ثالثا منظور از برنامه ها كدام است (برنامه هاي دولت هفتم يا دولت هشتم يا برنامه هايي جديدتر؟) رابعا موانع تحقق برنامه ها در گذشته چه بوده و چگونه امكان تحقق برنامه ها ممكن مي گردد؟

با نگاهي به چنين پرسش هايي است كه به نظر مي رسد پيش شرط هاي خاتمي براي حضور در انتخابات نه تنها چيزي از ابهامات كم نكرده بلكه بر مشكلات موجود افزوده است.

به راستي خاتمي با طرح اين پيش شرط ها سوالاتي كه خود بايد پاسخگوي آن مي بوده را به ديگراني كه معلوم نيست چه كساني هستند حواله داده است. مثلا مردم بايد از خاتمي براي تحقق برنامه هايش تضمين بخواهند نه اينكه اين امر پيش شرط او باشد. يا تفاهم با ملت (به فرض كه بدانيم ملت يعني چه و تفاهم با ملت به چه معني است!) گامي است كه خاتمي بايد بردارد نه اينكه ديگران در اين زمينه اقدام كنند!

به هر ترتيب به نظر مي رسد كه "ناز سياسي" خاتمي براي انتخابات پيش رو خبر از تجديدنظر او و اطرافيان اش در برنامه هاي پيشين شان نمي دهد.

پس گويي همچنان ما در تعليق اصلاحات به سر مي بريم...